ديشب+عكس


با تو عشق اغاز شد

چه كسي ميخواهد من و تو ما نشويم خانه اش ويران باد

سلام به همگي .زياد وقت ندارم اخه دارم اتاق تكوني ميكنم اين وسط هم اومدم يه چيزي بنويسم و برم

ديروز غروب رفتم حموم.يه حموم حسابي د ِ بشور اونم با عجله اين وسطا ناخنم رو با ت ي غ بريدم و از رو ناخنم خون ميومد!! .اومدم بالا ديدم واي الانه كه دير بشه تند تند اماده شديم و من يادم رفتم گوشيمو بردارم.مامانم هم يادش رفت گوشيه خودش رو برداره.خلاصه ساعت 7 بوديم مطب تااا 10 كه نوبتمون شد و رفتيم تو و از اينجا ديگه .فقط گريه نكردم.از بس كه دكتره بينيمو ماساژ داد.به چسب هم حساس بودم واسه همين تا هفته ي بعد چسب نزد.دوستم ارغوان رو هم ديدم كه اول نشناختمش.خيلي بامزه شده بود .بعد ديدنش تو فكر اينم كه برم موهامو مشكي كنم خيلي خوشگل ميشه .حالا ببينيم چي ميشه.اقايي هم كه از نبود من سوءاستفاده كرد و شام رفت خونه خواهرش كه مهموني بود.اما وقتي اومدم خونه اينو بهم داد كه من از عصبانيت و دلخوريم يكم كم شد

خب من ديگه برم.هنوز قضيه ي انتقال خدمت اقايي درست نشده و من و اقايي خيلي ناراحتيم.خدا كنه زودتر درست شه.بوس واسه همه



نظرات شما عزیزان:

ساعت20:09---23 آذر 1391
راست میگی تو شهر ما زمین و خونه خیلی گرونه

راستی اون شهر3 منظورت کدوم شهره؟

تولد مامانیت مبارک

ایشالله همونطور که دوست داری میشه

و یه نینی تپل و خوشگل میاری

بوس بوسی
پاسخ:مرسي عزيزم.شهر 3 شهر نيست عزيزم. يا شهيد اباده نزديك بهشهر يا گلوگاه كه به كل منتفي شد


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





تاريخ پنج شنبه 23 آذر 1391برچسب:,سـاعت 9:41 قبل از ظهر نويسنده خانمي| |

khanoomi